من کبریت را میسوزانم ...
کبریت سیگار را میسوزاند...
و سیگار مرا میسوزاند!
این آتیش بازی لعنتی برد ندارد
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست چاره بعد از تو ندانیم بجز تنهایی
دلم تنگ است !
دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت از کوچه لبریز است
صدایم خیس بارانیست
نمیدانم چرا در قلب من پاییز طولانیست …